این قمار عاقبتش جانِ مرا میبازد
با تو سرشاخ شدن دستِ قدَر میخواهد
زندهام،هر چه زدی تیغه به شریان نرسید
اى که دائم هوس سوختن مادارى
خیز بردار ببین همخطری هم داری
زخم از این تیر و تبر تا که بخواهی خوردم
عشق من،ارهی تَنتیزتری هم داری؟
تند و کُندی،همهی مساله این است،فقط
خنجرت کُند و عجولی که رگی باز کنی
مثل پایان غمانگیزترین کرمِ جهان
سعی داری که پس از مرگِ خود آغاز کنی